شیطنت هایه من
یه لحظه که مامانی حواسش نبود رفتم سراغ کابیت و وسایلشو ریختم بیرون بعدشم که مامانی جلوم وایساد و منم تند وتند همه رو ریختم تو کشو که دعوام نکنه جدیداً طفلکی تا خراب کاری میکنه دستشو میذاره رو لپاش سریع میاد طرفم مامان دعوام نکنی ها بعدش میفهمم یه کاری کرده مثل دیشب که تخم مرغ و شکوند و آشپزخونه رو به گند زد یا هفته پیش بعد از جارو زدن خونه پودر قوتو رو رو فرش خالی کرد منم که با دیدن این حالت دلم نمیاد دعواش کنم. این عکس هم مربوط به مهد کودکه تا منو دید دستاشو تکون داد و به بچه ها میگه بین مامانم اومده منو ببره ...
نویسنده :
مامان زهرا
14:31